سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنین جان
 
آخرین مطالب

چه میدانم

تاریک است

چشمانم را میبندم تا تاریکی را کم تر ببینم !

بستن چشم کافی نیست!

دیگر چه میتوانم بکنم

بیا چرخی بزنیم این بار از اینطرف تاریکی قدم بزنیم

بیا چرخی بزنیم شاید...

کسی بینا ،این نابینایی ما باشد!

اگر هم کسی نبود

بیا برویم بالاخره زمین خداست

خدارا شکر زیر پایمان سفت است

اسمان هنوز ابی ست؟

به کجا نگاه کنم اسمان را میبینم؟

انطرف؟...

اینجا...!

بیا فریاد بزنیم!

اگر دیگران کر باشند چه!

خب ...بیا...

بیا خودمان،خودمان را نجات دهیم!

چگونه؟!

همین خط را میگیریم و میرویم

اصلا قرار است به کجا برویم!

خب بالاخره قرار است به جایی برویم!

نمیتوانیم که تا ابد در این تاریکی بمانیم

دیگران هم همینطور

همه بالاخره به جایی میرسند

اگر دیگران هیچ تفاوتی با ما ندارند پس...

نگران نباش!

خدایان ما را میبینند

پس چرا اینگونه ناتمام خلق شده ایم!

ناتمام کدام تمام!؟

تمام کجاست ؟!

راه ها به کجا میرسند

دیگران چطور!

ایا دیگرانی وجود دارند !

اگر دیگرانی وجود نداشته باشند

اگر من تنها یک خدا تنها باشم

اگر برای رفع سرگرمی و تنهایی خودم را میان زمین انداخته باشم

نه...

اگر تمام این جهان تنها تصوری بیش نباشد!

اگر من خالق همه اینها باشم

این جهان چه خالق تلخی دارد!

میتوانی ببینی؟!

سیاهی عمیق است !

هرچه بیشتر نگاه می کنی انتهایش را کمتر پیدا میکنی

مثل اسمان!

(خنده)زمانی بود که اسمان را میدیدم

اسمان...

شما که تا به حال ان را دیده اید

گرم و عمیق و تمام نشدنی ست!

مثل تاریکی!

اما سرد است

بیرحم!

ترسناک!

حنانه موسوی پور

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 102/9/6 ] [ 9:42 عصر ] [ Hana mosavi ]

من نوری به جان شمع های خسته بودم

در ترس شکوه فقر ها بنشسته بودم

در نیلی ،درون قلبهای مرده بودم

تا انسان نبود،قلب ها را شکسته بودم

من روحی بودم در قالب جسمی پریشان

در صبر و سکوت ای خسته در جسمی خروشان

من روحی بدم افسون افسانه به دوران

از آن شریکی خسته و جسمی پریشان

من نه جان بدم نه نور و نه ترس

من هیچم بگو هیچم به دنبال خدایی

#حنانه موسوی پور


[ یادداشت ثابت - جمعه 100/11/30 ] [ 10:51 عصر ] [ Hana mosavi ]

زندگی وهم عجیبی ست به دیوار دهشت

کودک سرخوش چاهی ست به شورای بهشت

کوری پیر طبیبی ست نگهبان سرشت

رنگ عشاق جوانی ست به زیبایی زشت

زندگی پیر جوانی ست عزادار و مریض

فقر دستان گناهی ست،اسیران خورشت

#حنانه-موسوی پور

 


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 100/7/16 ] [ 6:12 عصر ] [ Hana mosavi ]
   1   2   3      >
درباره وبلاگ

برچسب‌ها وب
امکانات وب